حسین اجتهادیان
چکیده
بسیاری از تعارضهای علم و دین، مبتنی بر تعارض میان تبیین علمی از یک سو و تبیین دینی یا متافیزیکی از سوی دیگر هستند. اغلب دانشمندان علوم طبیعی مدعی هستند که وقتی ما تبیین چیزی را در علم یافتیم همه تبیینهای دیگر بیفایده میشوند و تبیینهای متافیزیکی و دینی را متعلق به دورة پیش از علم مدرن میدانند. بعضی از فیلسوفان علم، منطق تبیین ...
بیشتر
بسیاری از تعارضهای علم و دین، مبتنی بر تعارض میان تبیین علمی از یک سو و تبیین دینی یا متافیزیکی از سوی دیگر هستند. اغلب دانشمندان علوم طبیعی مدعی هستند که وقتی ما تبیین چیزی را در علم یافتیم همه تبیینهای دیگر بیفایده میشوند و تبیینهای متافیزیکی و دینی را متعلق به دورة پیش از علم مدرن میدانند. بعضی از فیلسوفان علم، منطق تبیین علمی را منطق استنتاجی میدانند و بسیاری نیز مدعی هستند که هدف ما در علم یافتن بهترین تبیین است و یافتن بهترین تبیین به معنای تضعیف یا رد تبیینهای رقیب است و لذا تبیینهای دینی و متافیزیکی را بی اعتبار میسازد. اوج این استدلال را میتوان در نزاع تکامل داروینی و ایدة خلقت در الهیات دید. هدف ما در این مقاله بررسی منطق استدلالهایی است که از قدرت تبیینکنندگی نظریهها برای ترجیح یک متافیزیک یا جهانبینی بر دیگری استفاده میکنند. در این مقاله پس از معرفی بعضی از خطاها در استدلالهای مبتنی بر تبیین، نشان خواهم داد که توسل به تبیین علمی نمیتواند رابطة علم و دین را به تعارض جدی بکشاند.